به گزارش پایگاه خبری تسریر، پارسا پیکر استاد روانشناسی دانشگاه پپرداین در بعد روانشناسی، بسیاری از مواقع ترس ریشه در ذھنیت ما دارد. طبق تئوری انتخاب، واقعیت ھر انسانی مطابق با برداشت وی از محیط و معنا دادن به دنیای بیرونی خویش است. ھنگامی که به ترس از دید روانشناسی نگاه می کنیم، به این واقع نیز می توان پی ببریم که ذھنیت و برداشت ما است که می تواند از اتفاقات زندگی ما یک خاطره ی خوش یا ترسناک بسازد. در عین حال، ترس بسیاری از مواقع ریشه در جهل و یا برداشت اشتباه انسانی دارد. اگر بخواھیم به مثال ساده ای بپردازیم می توانیم به یک اتاق تاریک اشاره کنیم. ھمه ی ما وقتی وارد یک اتاق تاریک می شویم خیلی مواقع ترس این را داریم که کجا پای بذاریم یا به چه سوی برویم؛ جهل در زندگی انسان نقش تاریکی رو ایفا می کند و در روشنایی انسان می تواند در شفافیت محیط خود را ببیند، آن را درک کند و به مسیری درست برود.
روشنایی زندگی در عشق الهی ما خلاصه می شود. ما می توانیم به ترس ھایمان با عشق نگاه کنیم و از آنھا در آگاھی مثل یک میزبان پذیرایی کنیم. از آنجا که مکانیسم ذھن ما خیلی مواقع به دنبال فرار از ترس ھا و وقایع استرس زا است، می توانیم با روشن کردن نور قلبمان به ترس ھایمان نگاھی عمیق بیندازیم و خود را برای آنچه ھستیم دوست بداریم. “در محبت ترس نیست، بلکه محبت کامل ترس را بیرون می راند و کسی که می ترسد ، در محبت به کمال نرسیده است”. به واقع ، فاصله ی به کمال رسیدن ما در محبت الهی معنا می شود. آیا از ترس ھای خود آگاه ھستیم؟ و مهم تر از آن آیا آن ھا را در آغوش عشق میاوریم؟ می توانیم لحظاتی در خلوت خودمان به این سوال ھا پاسخ دھیم و با مهربانی ترس ھایمان را به آرامش و آگاھی دعوت کنیم.
نویسنده: پارسا پیکر، استاد روانشناسی دانشگاه پپرداین در جنوب کالیفرنیا و نویسنده ی پرنده ای از پادشاھی آسمان