به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تسریر، به نقل از پایگاه خبری علمی و تخصصی میگنا، آسیب روانی در کودکان اختلالی جدی است که پیامدهای آن در بزرگسالی بیشتر خود را نشان می دهند. با شناخت علایم، علل و شیوه های درمان این اختلال در کودکی فرایند رشد آن را متوقف کنیم و از تباه شدن آینده فرزند خود جلوگیری کنیم.
پژوهشگران با بررسی علایم و نشانه های آسیب های روانی در بزرگسالان به این نتیجه رسیده اند که شناسایی علائم و نشانه های سایکوپاتی در دوران کودکی بسیار مهم است؛ آنان نشان می دهند که چطور این علایم به مرور زمان از کودکی تا بزرگسالی رشد میکنند.
برخی از دلایل روان پریشی در کودکان
دانشمندان هنوز به طور قطع نمی دانند که دلایل آسیب روانی در کودکان کدامند، اما فرضیه ها و نظریه هایی در این مورد وجود دارد که مایلیم برخی از آن ها را در اینجا با شما به اشتراک بگذاریم. این ها فقط تا حدودی برخی دلایل را توضیح می دهند، اما قطعی نیستند.
نظریه های بیولوژیکی به نقش هورمون ها به ویژه هورمون تستوسترون و نیز اختلالات موجود در ساختار مغز اشاره می کنند. نظریههای اجتماعی نیز اصول اخلاقی سست در جامعه را مهم دانسته و آن را عامل تسری این اختلالات در کودکان و بزرگسالان و نیز افزایش آن در جامعه می دانند.
یکی از نظریه های دیگری که امروزه بسیار بر آن تاکید می شود، نظریه تعامل است. این نظریه می گوید که عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی نقش مهمی در ناهنجاری های آسیب روانی ازجمله عدم همدلی با دیگران یا درک احساسات دیگران دارد.
البته مهم است که در زمینه آسیب روانی کودکان به موارد تربیتی هم اشاره کنیم. فاکتورهای اجتماعی و نوع تربیت والدین می توانند بر رفتار کودکان تاثیر بگذارند. در همین راستا محیطی که کودک در آن پرورش می یابد در تبدیل او به یک مجرم یا حتی یک قاتل زنجیره ای بسیار موثر است.
پژوهش های دیگری نشان داده اند که تجربیات اولیه زندگی در کودکان تأثیر مستقیمی بر آسیب روانی آن ها دارد. به عنوان نمونه کودکانی که آسیب های جسمی و جنسی را در کودکی از سرگذرانده اند، بیشتر دستخوش این اختلالات در جوانی یا بزرگسالی میشوند.
علائم اصلی کودکی با آسیب روانی
دکتر رابرت. دی. هیر در سال ۲۰۰۳ علائم اصلی آسیب روانی را چنین فهرست می کند:
ذهنی ساده و سطحی؛ بیشتر تظاهر به انجام کاری می کنند تا اینکه بر انجام کار یا مهارتی متمرکز شوند.
آنها خودمحور و متکبر هستند: سایکوپات ها افرادی بسیار خودشیفته هستند. در نتیجه فقط به فکر رفاه خود و ارضای نیازهای خود هستند. به همین ترتیب، آنها از هنجارهای اجتماعی پیروی نمی کنند. در عوض، آنها فقط از هنجارها و انگیزه های خودشان پیروی می کنند.
میزانی از خودخواهی در هر کودکی بسته به سن او وجود دارد. با این حال، با گذشت زمان، به تدریج رنگ می بازد یا با فرایند یادگیری و بلوغ کودک به سطح عادی تری می رسد و تنظیم می شود. کودکی که شخصیت با آسیب روانی دارد، خودخواهی مداوم نشان میدهد.
علاوه بر این، آنها معمولاً با سرسختی چیزهایی را از دیگران مطالبه می کنند. در نتیجه، آنها به رهبران ترسناک گروه های همراهان خود تبدیل می شوند. این امر با افزایش سن بدتر می شود.
عدم پشیمانی یا احساس گناه: آنها به آسیب رساندن به دیگران اهمیتی نمی دهند. به عبارت دیگر، آنها قادر به تخریب های بزرگی هستند بدون اینکه احساس پشیمانی داشته باشند. به ویژه، این عدم پشیمانی به توانایی آنها در توجیه رفتارشان مربوط می شود. بنابراین، آنها از پذیرش مسئولیت اعمال خود اجتناب می کنند.
عدم همدلی: همه این ویژگی ها از عدم همدلی آنها ناشی می شود. آنها هیچ توانایی یا علاقه ای به درک احساسات دیگران ندارند. از آنجایی که آنها فقدان عمومی همدلی را نشان می دهند، داشتن روابط عاطفی واقعی برای آنها دشوار یا غیرممکن است.
آنها دروغگو هستند: این افراد سرسخت هستند. حتی وقتی دروغ آنها افشا می شود، دست از دروغگویی بر نمی دارند. در عوض، آنها به تغییر داستان خود ادامه می دهند و شبکه پیچیده ای از دروغ ها و تضادها را ایجاد می کنند.
درمان آسیب روانی کودکان
در بالا اشاره کردیم که آسیب روانی در کودکان سبب می شود آن ها همواره دروغ بگویند. اولین قربانیان آن ها معمولا والدین، خواهرها و برادرها و دوستان شان هستند. در شرایط خاصی یاد می گیرند که خشم خود را کنترل کنند، اما در دراز مدت از اجام این کار ناتوانند. همین عامل مهمی است که والدین بتوانند به هنگام و به موقع این اختلال را در فرزندان شان تشخیص دهند.
از آنجایی که آسیب روانی یک اختلال شخصیت است، هنوز درمانهای ممکن بسیار محدودی برای آن وجود دارد. بنابراین، نباید انتظارات زیادی داشته باشیم. بعید است که بتوانیم فرزندمان را به فردی صادق یا وفادار تبدیل کنیم. در واقع، به ندرت آنها ویژگی های روانی خود را از دست می دهند. ما فقط می توانیم سعی کنیم آنها را در حد متوسط مدیریت کنیم.
دو جنبه بسیار مهم وجود دارد که باید آنها را در نظر بگیریم تا مشکل آنها را درک کنیم. ابتدا باید نگاهی به محیط کودک بیندازیم. دوم، سنی که والدین یا مراقبان برای اولین بار این اختلال را تشخیص می دهند، بسیار مهم است. در واقع، تشخیص زودهنگام و درمان قبل از هشت یا نه سالگی کودک ممکن است به طور قابل توجهی شانس موفقیت او را افزایش دهد.
یکی از مؤثرترین روش های درمانی در کودک مبتلا به اختلال آسیب روانی، نظام پاداش و تشویق در صورت نشان دادن رفتاری خوب از سوی او است. از آنجایی که اخلاق و همدلی در کودکان مبتلا به آسیب روانی رعایت نمیشود، پاداش دادن به آنها به ایجاد همدلی شناختی آنها کمک میکند (دانستن اینکه طرف مقابل چه احساس یا فکر میکند).
در کودکانی که ویژگیهای آسیب روانیشان ناشی از زندگی در یک محیط ناامن یا خانوادهای ناراضی است، جابجایی آنها به محیطی امن و دوستداشتنیتر میتواند به رفع گرایشهای روانپریشی آنها کمک کند.
چگونه با کودکی که نشانه هایی از اختلال آسیب روانی را بروز می دهد، رفتار کنیم؟
برخورد با کودکی با این اختلال ممکن است چالشبرانگیز باشد و به تعادل خوبی از درایت، عشق و درمان نیاز دارد. در حالی که نیاز است والدین به صورت حرفه ای نقش ایفا کنند، در مدیریت این بیماری بسیار مثمر ثمر هستند.
برخی راهکارها عبارتند از:
روی رابطه خود با کودک کار کنید
عزت نفس کودک را تقویت کنید
اعتماد کودک را جلب کنید
روی مثبت بودن تمرکز کنید و آنها را تشویق کنید
به کودک اجازه دهید روی نقاط قوت خود کار کند
از تحقیر کودک، ایجاد احساس شرم در او و سرزنش اش در حضور دیگران خودداری کنید
اگر روابط درون خانه شما صمیمانه نیست، روی روابط درون خانواده کار کنید تا محیط را برای کودک مثبت و امن کنید.
در پایان پژوهشگران بسیار بر تقویت اعتماد به نفس کودکان تاکید می کنند. محبت و احترام بین والدین و سایر اعضای خانواده و همین رویه در برخورد با کودک آسیب پذیر در درمان این اختلال در کودک بسیار مهم است.