تعریف هوش
قبل از این که به انواع تست های هوش بپردازیم، باید ببینیم که اصلاً خود هوش چیست؟ تعریف معمول و کلاسیک هوش در بین عموم جامعه، همان کیفیت و مهارتی است که به موفقیت های درسی و تحصیلی منجر می شود. همان توانایی و استعدادی که برای فهم مطالب نظری و حل مسائل ریاضی به کمکمان می آید، ذاتی و ارثی است، تک بُعدی است، قابل ارتقا نیست و از بدو تولد تا روز آخر زندگی در یک سطح مشخص باقی می ماند.
اما در روانشناسی روز دنیا، مدت هاست که این تعریف محدود و ناقص از هوش، رنگ باخته و دیگر در هیچ کدام از سیستم های آموزشیِ استاندارد، پذیرفته شده نیست. یادمان باشد هدف ما پدر و مادرها، صرفا تربیت و ساخت عده ای پزشک و مهندس و مخترع نیست! هدف اصلی، پرورش یک انسان همه جانبه و متعادل است. تعادل، شاه کلید ورود به تعریف جدید و گسترده هوش است. این روزها ثابت شده است که همه آدم ها غیر از IQ یا هوش منطقی و ریاضی، حدود ده نوع هوش گوناگون با شدت و ضعف های مختلف دارند که اکتسابی و قابل ارتقاست و باید به شکل متعادلی پرورش یابد.
امروزه به آدمی «باهوش» یا «تیزهوش» گفته می شود که تمامی تواناییها، استعدادها و جنبههای گوناگون وجودش به شکل متعادل رشد کرده باشد. فردی که توانایی حل مسئله را دارد و میتواند خود را به بهترین شکل با شرایط متغیر محیط انطباق دهد، انسان باهوشی است.
در تعریف هوش سه جنبه مد نظر می باشد:
۱. توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور.
۲. هماهنگی و سازش با محیط.
۳. بهره برداری از تجربیات گذشته با به کار بردن قضاوت و استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل منطقی در مواجه با مشکلات.
به گزارش راهنماتو، روانشناسان مدتهاست که هوش را ناشی از یک عامل فراگیر به نام «هوش عمومی» میدانند و به اختصار به آن جی میگویند. جی است که ما را قادر میسازد تا از عهده انواعی از وظایف فکری و منطقی که رویهم هوش ما را شکل میدهند، بربیاییم. افزایش میزان جی باعث افزایش هوش میشود اما این همه ماجرا نیست.
چرا بعضی افراد میتوانند به ۷زبان صحبت کنند اما نمیتوانند مالیات را محاسبه کنند؟ چرا بعضیها تقریبا از عهده نواختن همه نوع سازی برمیآیند اما نمیتوانند پارک دوبل انجام دهند.
پاسخ : چون محققان امروزی کشف کردهاند که نه یک نوع هوش بلکه انواع بسیاری از هوش وجود دارد.
یک استاد دانشگاه هاروارد به نام هوارد گاردنر در سال ۱۹۸۳ ۸نوع متفاوت از هوش را دستهبندی و تأکید کرد که بعضی افراد ممکن است در یک یا چندین حوزه قویتر یا ضعیفتر از سایرین باشند.
۸نوع هوش
هوش زبانی: این افراد با واژهها خوب کار میکنند. آنها اغلب در نویسندگی، خواندن و سخنرانیهای عمومی خوب هستند.
هوش منطقی و ریاضی: با اعداد خوب هستند و قادرند که محاسبات را ذهنی انجام دهند و قدرت تحلیلی نسبتا بالایی دارند. آنها احتمالا الگوها را مشاهده و مسائل را راحت حل میکنند.
هوش فضایی: آن افرادی که میتوانند صندوق عقب را برای سفر خوب بچینند دارای هوش فضایی هستند. این هوش به آنها کمک میکند تا چیزها را به شیوه سهبعدی ببینند و میتوانند اشیاء را در ذهنشان تصور و دستکاری کنند. این هوش در دنبال کردن علایق هنری مثل معماری اثربخش است.
هوش موسیقایی: این افراد به طور ذاتی میتوانند با ریتم، گام و سایر ابعاد موسیقی همراه شوند. این افراد خوانندگان، نویسندگان و موسیقدانهای خوبی میشوند.
هوش حرکتی و جنبشی : این افراد در حرکت دادن موزون بدن مهارت دارند. آنها میتوانند به لحاظ بدنی هماهنگ عمل کنند و بدنشان را به شیوههای ظریفی حرکت دهند. آنها ورزشکاران، جراحان و کارگران ساختمانی خوبی میشوند.
هوش بینفردی: افرادی که هوش بینفردی بالاتر از حد طبیعی دارند، اغلب میتوانند سرنخهای اجتماعی را بگیرند و نسبت به دیگران همدلی نشان دهند. آنها در پروژههای گروهی خوب عمل میکنند. افرادی با این مهارت فروشندگان، سیاستمداران، معلمان و کارکنان بهداشتی خوبی هستند.
هوش درون فردی: این افراد در درک خود، عادات، محرکها و انگیزههایشان بسیار خوب هستند. این هوش برای خوداشتغالی، مثل نویسندگی یا انجام پروژههایی که ضربالعجل دارد مفید است.
هوش طبیعت: آنهایی که در طبیعت میتوانند یک قارچ سمی را از غیرسمی تشخیص دهند دارای هوش طبیعت هستند. آنها ذاتا میتوانند گیاهان و حیوانات را شناسایی و نیازهای آنها را بفهمند. آنها محیطبانان، گیاهشناسان و هواشناسان خوبی میشوند.
آیکیو چیست؟
آیکیو مخفف واژه بهره هوشی (به انگلیسی intelligence quotient) است که خیلی ساده عددی است که نمره جی افراد (هوش عمومی) را نشان میدهد. از طریق یک آزمون استاندارد میتوانید آیکیوی خودتان را به دست آورید.
در این آزمون تواناییهای خاصی که رویهم رفته جی را تشکیل میدهند، اندازهگیری میشود. این مهارتها شامل استدلال کلامی، مهارتهای ریاضی، استدلال بصری-فضایی، سرعت پردازش و حافظه کوتاهمدت است.
رنه لگسو، روانشناس، میگوید: «هدف از آزمونهای هوش اندازهگیری «هوش سیال» ـ توانایی فرد در یادگیری اطلاعات تازه و جدید و تفکر انتزاعی ـ و «هوش متبلور» ـ دانشی که فرد تاکنون دریافت و به ذهن سپرده ـ است.
خیلی ساده آزمونهای هوش توانایی یک فرد در اندیشیدن، به کار گرفتن مهارتها و حل مسئله را اندازهگیری میکند.»
اما نمره آیکیو نمیتواند بازتابدهنده همه انواع مهارتها مثل شعور متعارف، مهارت تصمیمگیری، هوش خلاق یا هیجانی باشد.
جان دلوکا، متخصص علوم اعصاب میگوید: «آیکیو شخصیت ما را اندازهگیری نمیکند؛ این درحالیست که شخصیت، که مستقل از آیکیو است، میتواند تأثیر بزرگی روی عملکرد و موفقیت ما در جامعه داشته باشد.»
همه این موارد به میزان «هوش» یک فرد کمک میکنند. حال بیایید ببینیم چطور میتوانیم این هوش را افزایش دهیم.
انواع تستهای هوش در روانشناسی
شاید خیلی از شما به دنبال تست هوش نابغه بودن یا تست هوش سخت هستید!
چه زمانی به تست هوش نیاز داریم؟
این روزها اغلب روانشناسان، مراجعان زیادی دارند که متقاضی تست هوش برای فرزندانشان هستند. پدر و مادرهای ذوق زده ای که احساس می کنند بچه شان نسبت به همسن و سال های خودش، بهتر و بیشتر می فهمد و به دنبال مستندات علمی برای تایید این حس و حدس هستند. یا خانواده هایی که از روی چشم و هم چشمی، دلشان می خواهد بدانند فرزند آن ها باهوش تر است یا بچه فلان فامیل. اما در واقع، تنها زمانی واقعا به تست هوشی برای تعیین میزان IQ نیازمندیم که احساس کنیم کودکمان دچار عقب ماندگی جدی در زمینه رشد ذهنی و تحصیلی به نسبت کودکان هم رده خودش شده است و در عین حال، هیچ دلیل دیگری مثل نابسامانی های خانوادگی و اجتماعی و… برای این عقب ماندن پیدا نکنیم که در نهایت باید زیر نظر روانشناس برای انجام تست اقدام کنیم.
اما ما در ادامه ۶ مورد از مهمترین انواع تستهای هوش را با یکدیگر بررسی میکنیم.
۲. تست هوش استنفورد بینه
۳. تست هوش ریون
۴. تست هوش آدمک (گودیناف)
۵. تست هوش کتل
۶. تست هوش چندگانه گاردنر
►تست هوش چندگانه گاردنر
گاردنر در انتقاد به تک بعدی دیدن هوش، مدلی را ارائه داده است که در آن اعتقاد به گستردگی آن دارد. او ابتدا مدل ۷ گانه و سپس مدل ۱۰ گانه هوش را ارائه داد.
ابعاد ۱۰ گانه هوش ارائه شده توسط وی عبارتند از:
۱. هوش کلامی: توانایی استفاده از زبان و کلمات.
۲. هوش ریاضی: توانایی استدلال، منطق و کار با اعداد.
۳. هوش فضایی: توانایی درک پدیده های دیداری و تفکر با تصاویر یا تصویر سازی ذهنی.
۴. هوش موسیقیایی: توانایی تولید موسیقی و درک آن.
۵. هوش حرکتی: توانایی کنترل در تنظیم بدن در حین حرکات.
۶. هوش درون فردی: درک و شناخت مسائل از نگاه یا نگرش دیگران.
۷. هوش اجتماعی: علاقه به کارهای گروهی و لذت بردن از بودن در کنار دیگران.
۸. هوش طبیعت گرا: توانایی درک و دقت به مسائل محیطی و طبیعی.
۹. هوش هستی گرا : توجه به مسائل هستی شناختی و معنوی و درک آن.
۱۰. هوش اخلاقی : توانایی تشخیص کارهای خوب از بد و میل به سوی انسان کامل شدن.
۱۶روش برای باهوشتر شدن
۱.خوره کتاب درونتان را به حد افراط ارضا کنید
مطالعه کردن نه تنها باعث کاهش استرس و آرامسازی میشود بلکه تحقیقات نشان دادهاند که برای تقویت قدرت ذهنی بسیار مهم است. کتاب خواندن به تمرکز، حافظه، دیدن مشکلات از زوایای مختلف و یادگیری ایدههای جدید کمک میکند. علاوه بر آن، باعث میشود که واژگان بیشتری یاد بگیرید.
۲.فرهنگ لغت متحرک شوید
وقتی دایره واژگانیتان را گسترش میدهید در فهم آنچه میخوانید و میشنوید بهتر حمل میکنید. ضمنا در بیان ایدههایتان به شکلی واضحتر و دقیقتر بهتر عمل میکنید. این مهارتها در محل کار ، مدرسه و دانشگاه مفیدند.
۳.مغزتان را سرگرم کنید
اگر از بازی خوشتان میآید چرا مغزتان را بازی نمیدهید؟ مطالعهای که در سال ۲۰۱۹ انجام شد نشان داد که افراد بین سنین ۵۰ تا ۹۳سال که بیشتر از یکبار در روز جدول کلمات متقاطع حل میکردند، در عملکرد شناختی در ۱۰سنجه متفاوت برتری داشتند.
چیستان، سودوکو، کلمات متقاطع یا جداول منطقی همگی استدلال، مهارت حافظه و حل مسئله شما را به خدمت میگیرند و شما را باهوشتر میکنند.
۴.حافظهتان را به چالش بکشید
فکر میکنید حافظهتان در حد حافظه فیل است؟ پس سعی کنید به جای نگاه کردن به فهرستی که از قبل نوشتهاید موارد را ذهنی به خاطر بیاورید. تکنیکهای افزایش حافظه به تقویت حافظه کمک میکنند.
۵. با غریبهها صحبت کنید
همهمان به وضوح دلمان میخواهد در محیط امن باشیم. شاید در کوچه تاریک نباید به غریبهها نزدیک شد اما به دنبال روشهایی برای توسعه حلقه اجتماعی اطرافتان باشید. حتی شده با یک باریستا در کافه محلی همصحبت شوید و چند واژه با هم ردوبدل کنید. تحقیقات زیادی نشان میدهند که انزوای اجتماعی میتواند باعث تنزل حافظه، عملکرد اجرایی و سایر فعالیتهای مغز شود.
هر چه با نظمی پیوسته با آدمهای بیشتری ارتباط بگیرید و در معرض دیدگاهها و تجربههای بیشتری قرار بگیرید، یاد میگیرید که به جهان به شیوههای متفاوتی نزدیک شوید.
۶.تمرکزتان را لیزری کنید
ما تبدیل شدهایم به جامعه چندکارهگان اما تحقیقات نشان میدهد که تلاش برای انجام چندین کار در لحظه برای مغزمان بد است. هر چه بیشتر بتوانید حواسپرتیها را حذف کنید و متمرکزتر شوید، اطلاعات بیشتری میتوانید دریافت کنید و به ذهن بسپارید. همچنین میتوانید همه توجهتان را به وظیفهای که هماکنون در اختیار دارید بدهید که به تقویت عملکردتان کمک میکند.
۷.چیزهای تازه یاد بگیرید
مشخص شده که یادگیری یک مهارت تازه میتواند تغییرات ساختاری در مغز ایجاد کند، مفهومی که به نام نوروپلاستی یا انعطاف عصبی شناخته میشود. یادگیری چیزهای جدید هم به تشکیل پیوندهای تازه عصبی کمک میکند و هم میتواند اندازه محیطهای خاصی از مغز را تغییر دهد.
مثلا یک راننده تاکسی که نیاز دارد نقشه شهر را به ذهن بسپارد احتمالا هیپوکامپ بزرگتری دارد. هیپوکامپ ناحیهای در مغز است که مسئول حافظه و مسیریابی است. راههای زیادی برای رسیدن به این هدف وجود دارد.
میتوانید تنیس، شعبدهبازی، سفالگری یا یک زبان جدید یاد بگیرید. هر فعالیتی که مغز شما را به شیوه تازهای درگیر کند برایتان مفید است.
۸.کنجکاو باشید
درباره ذهنیت رشد در برابر ذهنیت ایستا زیاد گفته شده است. یکی از نشانههای رشد کنجکاوی و پرسشگری درباره این است که چطور میتوان چیزها و کارها را بهتر انجام داد. این شیوه خلاقیت را افزایش میدهد.
گشوده بودن در برابر ایدههای مختلف شما را به ملاقات و دیدار با آدمهای متفاوت با دیدگاههای متفاوت هدایت میکند و همانطور که در بالا به آن اشاره شد باعث حفظ سلامت مغز میشود. از طرفی کنجکاوی باعث پرسشگری و کسب اطلاعات بیشتر میشود که میتواند از این طریق نیز به افزایش هوش شما کمک کند.
۹.از زامبیها فرار کنید
اتاق فرارها چیزی فراتر از صرفا خوشگذرانی هستند؛ این محلها میتوانند به تمرکز، حافظه، خلاقیت و مهارتهای حل مسئل کمک کنند. علاوه بر آن، به شما کمک میکنند که با کارامدی بیشتری با همکاران، همکلاسیها یا دوستانتان تعامل کنید.
فرقی نمیکند که موضوع این اتاق فرارها چه باشد، از فرار از زامبیهای مغزخوار گرفته تا سرقت بانک، اتاق فرارها میتوانند هم در شکل فردی و هم در شکل گروهی برایتان مفید باشند و قویتر شدن تمرکز، ارتباطات شفافتر، مهارتهای خلاقانهتر حل مسئله، حافظه بهتر، مهارتهای شناختی بهتر و همینطور تقویت هوش عاطفی و اجتماعی شما را در پی داشته باشند.
شما درمییابید که وقتی آدمها دست به دست همدیگر میدهند مشکلات را بهتر و آسانتر و با کیفیت بهتر حل میکنند تا اینکه بخواهند به تنهایی روی مسائل تمرکز کنند.
۱۰.از منطقه امنتان خارج شوید
اگر همیشه دوست داشتهاید با زیپلاین از دل جنگل عبور کنید اما تا کنون شجاعتش را نداشتهاید، باید بدانید که انجام کارهای جدید آزادسازی دوپامین ـ همان هورمون حس خوب ـ را در مغز افزایش میدهد.
دوپامین همچنین باعث ایجاد پیوندهای تازه عصبی در مغز میشود و خلاقیت را تقویت میکند. نیازی نیست که فعالیت شما به اندازه زیپلین محیرالعقول باشد، میتوانید در طبیعت راهپیمایی کنید، غذای تازهای امتحان کنید، به موسیقی متفاوتی گوش کنید یا یک فیلم کاملا متفاوت با ذائقهتان تماشا کنید.
۱۱.کسی را هدایت کنید
وقتی دارید به کسی توصیهای میکنید ـ چه آموزش نویسندگی خلاق در یک کالج محلی باشد چه یاد دادن چگونگی استفاده از یک برنامه جدید به خاله یا عمه ـ در حال تقویت مغز خودتان هستید.
این عمل که تحت عنوان «اثر شاگرد» شناخته میشود نشان میدهد افرادی که مجبورند به دیگران چیزی بیاموزند در حقیقت خودشان در به یادآوردن آنچه آموزش دادهاند بسیار بهتر و سازمانیافتهتر عمل میکنند.
حتی آموزش یک مهارت فیزیکی، مثل چگونگی پرتاب توپ در گلف، پردازش اطلاعات و یادگیری حرکتی در معلمان را افزایش میدهد.
۱۲.ماهر یا متخصص شوید
اگر گلدوزی دوست ندارید، باغبانی یا آشپزی را امتحان کنید. یک سرگرمی پیدا کنید که شما را ارضا کند ـ اصلا مهم نیست که این سرگرمی چه باشد. فعالیتی که از آن لذت میبرید را انتخاب کنید و آن را مرتب انجام دهید.
بسته به سرگرمی شما، ممکن است به ارتباطات اجتماعی جدید و ارتباطات عصبی جدید منجر شود. نتیجه یک مطالعه ژاپنی که روی ۵۰۰۰۰نفر انجام شده است نشان میدهد که با افزایش سرگرمیهای افراد احتمال فراموشی کاهش پیدا میکند.
۱۳.یک ساز یاد بگیرید
نشان داده شده که یادگیری موسیقی به افزایش هوش کمک میکند. تحقیقات نشان داده افرادی که ساز یاد میگیرند نسبت به کسانی که موسیقی یاد نمیگیرند، حافظ کوتاهمدت بهتری دارند.
نواختن موسیقی به تقویت هوش و مهارتهای عملکردی اجرایی مانند توجه و حل مسئله کمک میکند. اگر بتوانید عضو یک گروه موسیقی باشید، تعاملات اجتماعی و مهارتهای همکاریتان را تقویت میکنید.
۱۴.به غریزهتان اعتماد کنید
وقتی غریزهتان درباره مسئلهای به شما هشدار میدهد آن را صرفا یک حدس کور ندانید. این مغز شماست که ناخودآگاه موقعیتها و آدمها را میخواند و سپس مدارهای عصبی و انتقالدهندههای عصبی در گوارشتان به آن واکنش نشان میدهد.
توجه به این سرنخها باعث میشود که از طریق درک بهتر آنچه واقعا در اطرافتان رخ میدهد، باهوشتر و عاقلتر شوید.
۱۵.برای بازاندیشی وقت بگذارید
نوشتن خاطرات روزانه به یادآوردن آنچه حقیقتا رخ داده و چگونگی پاسخگویی شما به آن موقعیت را برایتان ممکنتر میکند. این کار باعث میشود که در موقعیتهای مشابه در آینده به شیوههای خلاقانهتری پاسخ دهید.
نوشتن خاطرات روزانه استرس شما را کم میکند و خلقتان را بهبود میدهد. روشهای مختلفی برای خاطرهنویسی روزمره ـ از سپاسگزاری به خاطر داشتههایتان تا بولتژورنالها تا برنامههای کاربردیای که وادارتان میکنند عکسهایی که روزتان را توصیف میکنند، آپلود کنیدـ وجود دارند.
روشی را انتخاب کنید که با سبک زندگیتان جور باشد.
۱۶.مغزتان را پرورش دهید
مشخص شده همان کارهایی که قلبتان را تقویت میکند برای مغزتان هم خوب است. عادتهای سالم مثل ورزش منظم، مصرف غذاهای غنی از امگا۳ و آنتیاکسیدان، پرفیبر، حاوی پروتئین و ویتامینهای متنوع مثل ماهی، گردو، انواع توت توصیه میشود. مدیتیشن و آرامسازی را نیز فراموش نکنید.
سخن آخر
به نظر میرسد که آدمهای باهوش در معرض فعالیتها، آدمها و تجربههای بیشتری قرار داشتهاند. خودتان را از تنوع تجربههایی که برای بدن و قلب و مغزتان مفید و سالم است محروم نکنید.