به گزارش تسریر به نقل از هلث لاین، همیشه جدایی و شکست عشقی میتواند آسیبهای فراوانی داشتهباشد بهخصوص اگر فرد غافلگیر شود و نداند در چنین موقعیتی باید چگونه برخورد کرد، شاید برای خیلی از خانمها و آقایان جوان بعد از دوران آشنایی پیش از ازدواج و نامزدی جدایی و شکست عشقی بسیار مشکل باشد. آنقدر که هرروز آن را به تعویق بیندازند و تا حد ممکن بهدنبال راهی برای فرار از چنین موقعیتی باشند ولی قرار نیست بعد از هر خواستگاری ازدواج باشد. گاهی ۲ فرد برای هم مناسب نیستند و باید هرچه زودتر رابطه را تمام کنند، اینکه چگونه باید به رابطهای پایان داد و بعد از این پایان و جدایی چگونه همه چیز را فراموش کرد و دوباره به زندگی عادی برگشت سوال خیلی از جوانهاست. مسلما کار راحتی نیست ولی میتوان با یک نگاه واقعبینانه و بدون آسیب روانی زیاد زندگی جدیدی را آغاز کرد.
انواع مختلف شکست عشقی
در مقطعی از زندگی، احتمالاً حداقل یک علاقه عاشقانه داشته اید که دیگر احساسی مشابه آن را تجربه نکرده باشید؛ متأسفانه، این یک تجربه جهانی است.
کیم ایگل از LMFT میگوید: «عشق نافرجام میتواند به روشهای مختلفی ظاهر شود.»
او برخی از انواع رایج را به اشتراک می گذارد:
میل به کسی که دیگر در دسترس نیست
دلتنگی برای شخصی که احساسات مشابهی ندارد
احساسات متقابل بین افراد درگیر در روابط دیگر
احساسات ماندگار برای یک فرد سابق پس از جدایی
اگر احساسات شما جدی شود اما علاقه طرف مقابل هرگز عمیق نشود، عشق نافرجام ممکن است در قرارهای غیررسمی نیز اتفاق بیفتد.
نشانه ها چیست؟
عشق نافرجام می تواند در سناریوهای مختلف متفاوت به نظر برسد. اما ملیسا استرینگر ، یکی از نشانههای کلیدی عشق نافرجام را اینگونه توصیف میکند: «اشتیاق شدیدی که بازه زمانی قابلتوجهی را در بر میگیرد و متقابل از علاقهی عاشقانهی شما کم یا بدون هیچ گونه واکنش متقابلی است».
در اینجا چند چیز خاص وجود دارد که ممکن است نشان دهد عشق دو طرفه نیست.
به نظر می رسد عشق شما به پیشرفت رابطه علاقه ای ندارد
شما می خواهید ارتباط عمیق تری را تجربه کنید، بنابراین شروع به دعوت از آنها برای گذراندن زمان بیشتری با هم می کنید. اما وقتی شما سعی می کنید نزدیک تر شوید، فاصله خود را حفظ می کنند. شاید آنچه را که شما به عنوان یک قرار میبینید، «پاتوق» مینامند، یا از دوستان دیگر دعوت میکنند تا به شب صمیمی که برنامهریزی کردهاید بپیوندند.
عدم علاقه آنها می تواند در ارتباط عاطفی شما نیز نمایان شود. برای مثال، وقتی سعی میکنید درباره باورها و ارزشهای آنها سؤال بپرسید، ممکن است در پاسخهایشان چیز زیادی ارائه نکنند و در ازای آن سؤالات مشابهی از شما بپرسند.
آنها در پاسخ به دعوتها، پیامکها و تماسها کند هستند
احساس می کنید بیشتر کار را برای وقت گذرانی انجام می دهید؟ شاید آنها برای همیشه به پیام ها پاسخ دهند. یا وقتی آنها را به بیرون دعوت می کنید، می گویند: «شاید! بهت خبر میدم و تا آخرین لحظه تایید نکنند.»
اگر این الگو ادامه داشته باشد و آنها هیچ دلیلی مانند تعهد قبلی ارائه نکنند، ممکن است حتی توضیح دیگری برای رفتار آنها وجود نداشته باشد.
انکار نشانه هایی که آنها علاقه ای ندارند
مهم نیست که چگونه آن را احساس می کنید، عشق نافرجام صدمه می زند. برای مقابله با درد، عبور از مرحله انکار غیرعادی نیست.
شاید سیگنالهای ظریفتری را که دریافت میکنید نادیده میگیرید و تصمیم میگیرید که بر تعداد دفعات آنها تمرکز کنید:
شما را در آغوش گرفته یا نوازش کرده است
از شما تعریف می کند
به شما اعتماد کرده و یا نظر شما را پرسیده است
اما برخی از افراد فقط محبت آمیز و گشاده رو هستند، که می تواند زمانی گیج کننده باشد که بخواهید میزان علاقه آنها را به خود بسنجید.
از آنچه در مورد آنها می دانید برای نزدیک شدن استفاده کنید
ممکن است در فکر راههایی برای جذابتر کردن خود برای طرف مقابل باشید. شاید اسنوبورد سرگرمی مورد علاقه آنها باشد، بنابراین شما به طور ناگهانی آن را شروع می کنید؛با وجود اینکه از سرما و ورزش متنفر هستید.
بسیاری از احساسات ناخوشایند را تجربه کرده اید؟
به گفته استرینگر، عشق نافرجام اغلب شامل چرخه ای از احساسات است.
او توضیح میدهد: «این الگو معمولاً با امیدواری شروع میشود، زیرا استراتژیهایی را برای ایجاد یک رابطه عاشقانه ایجاد میکنید. اما هنگامی که این تلاش ها با شکست مواجه می شوند، ممکن است با «احساس طرد شدن و احساسات همراه، از جمله غم،خشم، رنجش،اضطراب و شرم» مواجه شوید.
تلاش می کنید تا آنها را از ذهن خود دور کنید
ایگل می گوید: «عشق نافرجام معمولاً با احساس اشتیاق همراه است که می تواند احساسات شما را تحت الشعاع قرار دهد و واقعیت را لکه دار کند. احساسات شما نسبت به آن شخص ممکن است در طول روز و در بخش های مختلف زندگی شما بروز کند.
برای مثال، ممکن است:
فیس بوک را بررسی کنید تا ببینید آیا پست شما را پسندیده اند (یا هر چیزی را که می توانید درباره آن نظر بدهید به اشتراک گذاشته اند)
برای اعتراف به احساسات خود نامه ها یا متن هایی بنویسید (که نمی فرستید).
به امید دیدن آنها در محله آنها خرید کنید
اغلب در مورد آنها صحبت کنید
سناریوهایی را تصور کنید که در آن به آنها بگویید چه احساسی دارید
آیا راهی برای مقابله با آن وجود دارد؟
وقتی احساسات شما متقابل نیست، دردناک است. در واقع، یک مطالعه کوچک در سال ۲۰۱۱ نشان میدهد که طرد کردن، همان مناطقی را در مغز فعال میکند که درد فیزیکی احساس می شود. این نکات می تواند به شما کمک کند تا با درد کنار بیایید تا زمانی که کاهش یابد.
صحبت در مورد احساسی که دارید
گفتگو با طرف مقابل در مورد احساس شما می تواند ترسناک به نظر برسد، اما اغلب بهترین راه برای رسیدگی به موقعیت است.
اگر علائم گیج کننده ای مانند رفتار یا حرکات محبت آمیز را از طرف شخص مورد علاقه خود احساس می کنید، صحبت در مورد آن چیزها می تواند کمک کننده باشد. تفسیر رفتار یک نفر همیشه آسان نیست، بنابراین ممکن است دقیقاً احساس او را ندانید مگر اینکه به شما بگوید.
همچنین بسیار خوب است که فقط با یک دوست قابل اعتماد در مورد آنچه که از سر می گذرانید صحبت کنید. گاهی اوقات، تنها برداشتن این احساسات از سینه می تواند تسکین دهنده باشد.
درنگ نکنید
شما به دوستی خود اعتراف می کنید، اما آنها شما را رد می کنند. شما صدمه دیده اید، اما می خواهید دوست بمانید. بهترین راه برای انجام این کار این است که روی دوستی خود تمرکز کنید.
اما احساس نکنید که باید دوستی خود را در حال حاضر به زور تحمیل کنید. کاملاً طبیعی است که برای بهبودی نیاز به فضا و زمان داشته باشید.
به احساسات خود گوش بدهید
عشق نافرجام عموماً شامل احساسات زیادی است، ممکن است همه ی آن احساسات بار منفی نداشته باشند.
ممکن است از دیدن شخصی که دوستش دارید هیجان زده شوید، وقتی می توانید زمانی را با او بگذرانید بهترین ثانیه های زندگی شما می شود اما وقتی فکر می کنید که هیچوقت دیگر دوستی شبیه او نخواهید داشت، عمیقاً ناراحت شوید.
سعی کنید پذیرش آگاهانه همه این احساسات را تمرین کنید. آنها را همانطور که پیش می آیند بپذیرید، بدون اینکه احساسات خود را قضاوت کنید. فقط به آنها توجه کنید و اجازه دهید عبور کنند.
نوشتن احساسات باعث می شود همانطور که متوجه آنها می شوید (حتی آنهایی که آسیب می رسانند) ، آنها را درک کرده و بتوانید به خود کمک بکنید.
سپس حواس خود را پرت کنید
همه احساسات شما قابل قبول هستند و توجه و پذیرش آنها می تواند به شما کمک کند تا به جلو بروید.
اما سعی کنید مقداری تعادل را حفظ کنید، زیرا زمان زیاد می تواند شما را بدبخت تر کند. در طول روز، میتواند به کنار گذاشتن احساسات کمک کند تا زمانی که زمان و مکان لازم برای رسیدگی به آنها را داشته باشید.
در اینجا چند روش برای پرت کردن حواس خود وجود دارد:
سعی کنید زمانی را که می توانید برای سرگرمی ها، دوستان و سایر فعالیت های لذت بخش خود اختصاص دهید.
با خوردن وعده های غذایی منظم و فعال ماندن از خود مراقبت کنید.
از خودتان با چیز کوچکی پذیرایی کنید، خواه گل های تازه، یک غذای خوب، یا یک کتاب یا فیلم جدید
پس از آماده شدن برای یافتن شریکی که احساسات شما را برمیگرداند ، به صورت غیرمعمول قرار ملاقات بگذارید.
در تجربه معنا پیدا کنید
ایگل میگوید: «این خیلی به اتفاقاتی که در زندگی برای ما میافتد وابسته نیست، بلکه بیشتر به نحوه واکنش ما به موقعیتهای موجود مربوط میشود.»
تو کسی را دوست داشتی و در ازای آن دوست داشتی دوستت داشته باشند. شاید به نتیجه ای که امیدوار بودید نرسیدید، اما این بدان معنا نیست که عشق شما بی معنی است. آیا چیزی در مورد خودتان یاد گرفتید؟ به نوعی رشد کرده اید؟
از خود بپرسید که واقعاً چه می خواهید
ایگل می گوید: «احساسات شما همیشه با شما ارتباط برقرار می کنند. همانطور که به حقیقت تجربه خود توجه می کنید، احساسات شما می توانند به شما کمک کنند تا در مسیر درست خود قرار بگیرید.»
شاید تجربه شما بیشتر در مورد نوع فردی که جذبش میشوید به شما یاد داده باشد.
اگر همچنان عشق نافرجام را تجربه میکنید، میتواند به این فکر کنید که آیا این الگو چیزی در مورد نیازهای شما میگوید یا خیر.
عاشق شدن با افرادی که احساسات متقابل به شما ندارند و شما را پس می زنند میتواند به شما نشان دهد که باید عاشق کسی باشید که دوستتان دارد و یا در حالی که به تنهایی خوشحال هستید ادامه دهدی. شاید شما واقعاً نمی خواهید یک رابطه داشته باشید هیچ ایرادی در آن وجود ندارد.
چه زمانی لازم است کمک بگیرید؟
برخورد با عشق نافرجام دلیلی کاملاً معتبر برای کمک گرفتن از یک درمانگر واجد شرایط است.
استرینگر پیشنهاد می کند که درمان ممکن است مفید باشد اگر:
بعد از اینکه طرف مقابل گفت علاقه ای ندارد، نمی توانید از تعقیب و فکر کردن به او دست بردارید.
شما زمان زیادی را صرف فکر کردن به طرف مقابل می کنید که در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد می کند.
دوستان و عزیزان نسبت به رفتار شما ابراز نگرانی می کنند.
اگر احساس افسردگی، ناامیدی دارید و یا ابر خودکشی بالای افکار شما در حرکت است ، بهتر است فوراً با یک متخصص صحبت کنید.
همچنین عاقلانه است که اگر احساسات شما منجر به رفتارهای بالقوه مشکلساز میشود، مانند دنبال کردن فرد، انتظار در اطراف خانه یا محل کارش، یا سایر اقداماتی که ممکن است شبیه تعقیب به نظر برسد، به دنبال کمک حرفهای باشید.
به عقیده ایگل، گرایش به سوی عشق یک طرفه ممکن است نشان دهد که شما با ضربه های عاطفی یا گذشته ای درمان نشده روبرو هستید. درمان می تواند به شما در حل این موضوع کمک کند، که ممکن است برای روشن کردن راه برای جذب متقابل کمک کننده باشد.
اگر شما کسی باشید که این احساس را نداشته باشد چه؟
رد کردن مهربانانه کسی همیشه آسان نیست، به خصوص اگر واقعاً به آن شخص اهمیت می دهید.
حتی ممکن است سعی کنید در عوض با آنها قرار ملاقات بگذارید تا ببینید چه اتفاقی می افتد. اما اگر مطمئن هستید که هیچ علاقه عاشقانه ای ندارید، این ممکن است شرایط را برای هر دوی شما پیچیده کند.
در اینجا چند نکته برای پشت سر گذاشتن راحت موقعیت وجود دارد:
اجتناب به طور کلی کمکی نمی کند
ممکن است بخواهید از آنها دوری کنید تا زمانی که احساسات آنها محو شود، اما این می تواند به هر دوی شما آسیب برساند، به خصوص اگر دوستان خوبی باشید. در عوض، سعی کنید در مورد وضعیت صحبت کنید. این ممکن است کمی ناراحت کننده باشد، اما یک بحث صادقانه می تواند به شما کمک کند تا به جلو بروید.
مراقب نحوه ابراز عدم علاقه خود باشید. صادق باشید، اما مهربان. قبل از توضیح اینکه چرا شما دو نفر را به عنوان یک زوج نمی بینید، چیزهایی را که برای آنها ارزش قائل هستید ذکر کنید.
ابراز همدردی کنید
به احتمال زیاد، شما احساساتی نسبت به کسی داشته اید که در مقطعی آنها را پس نداده است. دوباره به این فکر کنید که این چه احساسی در شما ایجاد کرد. چه چیزی در آن زمان به شما کمک می کرد؟
حتی اگر عشق نافرجام را تجربه نکرده اید، برخورد صحیح و مهربان تا زمانی که نیش طرد شدن محو شود، می تواند به طرف مقابل کمک کند تا در دوستی فعلی شما آرامش پیدا کند.
حرف و نیت خود را واضح بیان کنید
مهم است که به وضوح بگویید که علاقه ای به آن ندارید. ممکن است نخواهید احساسات آنها را با یک جمله ی واضح جریحه دار کنید: «من در مورد تو چنین احساسی ندارم». اما امتناع های مبهم می تواند آنها را تشویق به ادامه تلاش کند.
شما با کارهای خیلی کوچکو ساده می توانید به جلوگیری از درد و ناامیدی بعدی برای هر دوی شما کمک کنید
تلاش کردن:
تو برای من مهم هستی و برای زمانی که با هم می گذرانیم ارزش قائلم، اما من تو را فقط به عنوان یک دوست می بینم.
من از نظر عاشقانه به شما علاقه ای ندارم، اما می خواهم دوستان خوبی بمانم. چگونه می توانیم این کار را انجام دهیم؟
از گفتن جملاتی مانند «شما کسی را پیدا خواهید کرد که برای شما مناسب است» یا «من برای شما خوب نیستم» خودداری کنید. اینها می تواند نادیده گرفته شود. آنها همچنین ممکن است الهام بخش واکنش هایی مانند «خوب، شما از کجا می دانید مگر اینکه ما تلاش کرده ایم» را با خود به همراه داشته باشد.
چگونه از دوست داشتن کسی دست برداریم و شروع به حرکت کنیم
اکثر مردم موافق هستند که شما معمولاً نمی توانید به کسی که عاشق او می شوید کمک کنید. اما در برخی شرایط، ممکن است آرزو کنید که ای کاش اینطور نبود.
شاید شما کسی را دوست دارید که این احساس را نسبت به شما ندارد.
کیم ایگل، یک درمانگر ازدواج و خانواده در سن دیگو ، توضیح می دهد: «اشتیاق همراه با عشق یک طرفه می تواند بر رفاه عاطفی تأثیر بگذارد و باعث ناراحتی زیادی شود.»
یا شاید کسی را دوست دارید که به طور مداوم نشان می دهد که به شما علاقه ی زیادی ندراد. شاید شما و یک شریک به شدت یکدیگر را دوست داشته باشید، اما اختلافات زیادی برای حفظ یک رابطه ی پایدار دارید.
صرف نظر از موقعیت، عشق یک احساس پیچیده است و حتی زمانی که واضح است که یک رابطه هیچ هدف و غایتی ندارد، ممکن است به نظر غیرممکن باشد که به سادگی احساسات خود را خاموش کنید.
حقیقت را بپذیرید
خوش بینی یک ویژگی بد نیست. در واقع، توانایی حفظ امید در موقعیتهای سخت یا دردناک معمولاً نشانهای از قدرت شخصی در نظر گرفته میشود.
اما وقتی نوبت به مشکلات روابط می رسد، در نظر گرفتن واقعیت کنونی مفیدتر از آینده ای است که تصور می کنید.
ممکن است شخصی که دوستش دارید این احساس را نداشته باشد یا ممکن است در لحظات صمیمی به شدت عاشق شوید اما بقیه زمان خود را با هم در مورد اختلاف نظر در مورد همه چیز صرف کنید.
نیاز های رابطه را شناسایی کنید
نگاهی دقیق به آنچه از یک رابطه میخواهید، و همچنین آنچه که مطلقاً نمیخواهید، میتواند به شما کمک کند تا راههایی را که ممکن است نشان دهد علاقه ی عاشقانه بهترین منطبق نیست را مشخص کنید.
بگویید که شما و معشوقتان کار خوبی دارید. هر چه زمان بیشتری را با هم بگذرانید، احساس ارتباط بیشتری خواهید داشت. در نهایت متوجه می شوید که عاشق آنها شده اید.
اما یک مشکل بزرگ وجود دارد: روزها، گاهی یک هفته یا بیشتر، اغلب بدون اینکه چیزی از آنها بشنوید می گذرد. شما برای آنها پیامهای فیسبوک ارسال میکنید و متوجه میشوید که آنلاین شدهاند، اما هنوز پاسخی دریافت نشده است.
اگر ارتباط خوب را در روابط در اولویت قرار می دهید، ناتوانی آن ها در تماس به موقع با شما، نشانگر بسیار خوبی است که نشان می دهد آنها با شما همخوانی خوبی ندارند.
وقتی تشخیص میدهید که چگونه کسی که دوستش دارید کاملاً نیازهای شما را برآورده نمیکند، ممکن است راحتتر بر احساسات خود غلبه کنید.
به آینده نگاه کنید
عشق به یک فرد سابق یا کسی که احساسات شما را بر نمی گرداند می تواند شما را محدود کند. اگر به کسی که نمیتوانید با او رابطه داشته باشید، گیر میدهید، احتمالاً به سختی میتوانید با دیگران احساس خوشبختی را پیدا کنید.
حتی اگر برای هیچ چیز جدی آماده نیستید، قرار ملاقات گاه به گاه می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید که افراد زیادی در اطراف شما وجود دارند.
هنگامی که می خواهید به طور جدی تری قرار ملاقات داشته باشید، پیدا کردن شریک مناسب ممکن است همچنان چالش برانگیز باشد. اغلب زمان می برد. ناامیدی در قرار ملاقات می تواند وسوسه انگیز کند که روی شخصی که قبلاً دوستش دارید بمانید.
اما متعهد شوید که به آینده نگاه کنید، نه به گذشته خود، حتی اگر در ابتدا سخت باشد.
ممکن است هنوز به زمان نیاز داشته باشید تا دلبستگی عمیق خود را حل کنید. در مورد آنچه به دنبال آن هستید و می خواهید و آنچه الان تجربه می کنید صادق باشید.
برای خود وقت بگذار
هنگامی که احساس می کنید کاملا عاشق و دلباخته هستید، ممکن است تغییرات کوچکی (یا نه چندان کوچک) در ظاهر یا شخصیت خود ایجاد کنید تا با آنچه فکر می کنید که او دوست دارد و می پسندد، هماهنگ شوید.
بخش هایی از خود را در نظر بگیرید که ممکن است انکار کرده باشید، آنها را پایین بیاورید یا تغییر داده باشید. شاید شیکتر از آنچه ترجیح میدهید لباس میپوشیدید، شروع به دنبال کردن ورزشی کردهاید که به آن علاقهای ندارید، یا سرگرمی مورد علاقهتان را رها کردهاید.
یا شاید از بیان کامل احساسات خود پرهیز کردید و از درخواست چیزی که نیاز داشتید دست کشیدید.
آیا با آن تغییرات احساس راحتی می کنید؟ فکر کردن به بخش هایی از خودتان که می توانستید به راحتی در رابطه از دست بدهید ممکن است به کاهش عشق به کسی کمک کند که واقعاً شما را به خاطر شما دوست ندارد.
به خودت زمان بده
این ممکن است یک مرحله واضح به نظر برسد، اما یک مرحله مهم است.
وقتی آماده حرکت هستید، فاصله می تواند بهترین دوست شما باشد. حتی یک پیام کوتاه یا تماس می تواند احساساتی را که فکر می کردید از قبل پشت سر گذاشته اید، دوباره زنده کند.
ممکن است بخواهید از تماس با شخص خودداری کنید، مگر اینکه واقعاً به آن نیاز داشته باشید، مثلاً اگر حق حضانت فرزندان را به اشتراک گذاشته اید یا با هم کار می کنید.
اگر شما دوستانی هستید که زمان زیادی را صرف معاشرت میکردید، ممکن است عاقلانه باشد که فعلاً با دوستان دیگر وقت بگذرانید.
ممکن است بخواهید دوستی خود را حفظ کنید. اگر رابطه سالم بود، این هدف بدی نیست. اما صبر کنید تا از شدت عشقتان کم شود. در غیر این صورت، ممکن است در نهایت باعث ایجاد درد دیگری برای خود شوید.
درک کنید که احساسات شما ممکن است کمی طول بکشد
احساس عشق می تواند محو شود ، اما این معمولا یک روند سریع نیست و بسیار طبیعی است که در این بین احساس ناراحتی زیادی کنید.
در اینجا چند نکته برای کمک به شما در این دوره وجود دارد:
با خودت صبور باش
مهربانی با خود را با گفتن آنچه که ممکن است به یک دوست در موقعیت مشابه بگویید، تمرین کنید.
بپذیرید که صدمه دیدن و احساس غمخ طبیعی است.
به خود یادآوری کنید که این درد برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
دوست داشتن کسی که برای شما مناسب نیست، حتی کسی که به شما صدمه زده است، شما را احمق یا ناقص نمی کند. به راحتی می توان بهترین ها را در کسی دید و امیدوار بود که او تغییر کند. ممکن است زمان ببرد تا دیدگاه خود را تغییر دهید و متوجه شوید که او احتمالاً تغییر نخواهند کرد.
در شکست عشقی همه چیز را نمیتوان فراموش کرد
نباید انتظار داشت که بتوان همه چیز را فراموش کرد. بسیار پیش میآید که نمیتوانیم خیلی از چیزها را فراموش کنیم به خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشته باشید. به هر صورت بخشی از آن خاطرات همیشه همراه ما خواهد بود.برای رها شدن از گذشته باید یاد بگیرید که ذهن را مدیریت کنید و هرلحظه نسبت بهخودتان آگاه باشید و نگذارید ذهن هرگاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کردهباشید بیشتر اوقات ذهن یا در گذشته سیر میکند یا در آینده و کمتر پیش میآید که ذهن به همان زمان حال فکر کند.
اما چگونه میتوان ذهن را به زمان حال آورد؟ باید اول یاد بگیرید ذهنتان را ببینید و حواستان باشد الان ذهنتان در کجاست؟ ذهن مثل کودکی بازیگوش مرتب بین گذشته و آینده گردش میکند، با آموختن روشهای بدست گرفتن افسار ذهن میتوانید مانع سفر آن به گذشتههای نامطلوب شوید.
برای فراموش کردن شکست عشقی به مغزتان دستور ایست دهید
این روش را روش ایست ذهنی مینامم، یعنی لازم است خیلی محکم و مقتدر به ذهنتان ایست بدهید تا نتواند به هرکجا خواست برود. شاید برای همه ما پیش آمده باشد که هنگام تماشای تلویزیون یا در تاکسی یا… یک دفعه ذهن به سمت موضوعی در گذشته منحرف میشود و برای دقایقی یا ساعاتی یا حتی چند روز کنترل ذهن از دست میرود. در حقیقت اگر آگاه نباشید و نبینید که ذهنتان در حال سفر به گذشته است نمیتوانید جلوی آن را بگیرید اما اگر حواستان باشد به محض اینکه ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن یک ایست محکم میدهید و از پیشروی آن جلوگیری میکنید. میتوانید بهخود بگویید: «ساکت، دیگر نمیخواهم بیشتر فکر کنم! یاهیس» یا در ذهنمان روی این فکرها ضربدر بزنیم و جلوی آنها را بگیریم.
چطور ذهنتان را خالی کنید
گاهی هم پیش میآید که ذهن ما آنقدر از وقایع گذشته و اتفاقات پیش آمده پر است که انگار ظرف ذهن پرشده و در حال لبریز شدن است و مرتب وقایع در ذهن مرور میشود و نمیتوان به موضوع دیگری فکر کرد. ذهن تا حد معینی گنجایش دارد و باید به نوعی از افکار نامطلوب و دوست نداشتنی خالی شود. بهترین کار در این زمان نوشتن است، کافی است هرچه در ذهن دارید بدون هیچگونه انتخابی روی کاغذ بیاورید و هیچچیزی را جا نیندازید، باید کاملا بدون سانسور و صادقانه بنویسید تا ذهن کاملا تخلیه شود. بعد وقتی ذهن کاملا خالی شد، آن کاغذها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید.
از اول به جدایی هم فکر کنید
وقتی در مراحل آشنایی پیش از ازدواج یا دوران نامزدی هستید باید از ابتدا هر ۲ با هم این توافق را داشته باشید که ممکن است این رابطه به دلایل مختلف از جمله تفاوت خانوادهها یا تفاهم نداشتن یا. . . به سرانجام نرسد. در حقیقت بهتر است زوجین قبل از ازدواج با هم این موضوع را روشن کنند که قرار است مدتی را مثلا ۶ ماه برای بدست آوردن شناخت باهم باشند تا تصمیم بگیرند که برای هم مناسب هستند یا نه! به همین دلیل از ابتدا به هم وابسته نشوید. علاوه بر این، برای پیشگیری از وابستگی از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نکنید تا مبادا به فضای احساسی وارد شوید. هرچقدر بیشتر به شناخت رسیدید کمکم رابطه را بیشتر کرده و احساسات را وارد رابطه کنید.
اول شناخت، بعد احساسات
حواستان باشد که برای پیشگیری از آسیب روحی در این مدت آشنایی مثلا ۶ ماه باید شناختتان جلوتر از احساستان حرکت کند، اگر احساسات زودتر از شناخت پیش برود ممکن است زود به هم وابسته شوید و دیگر دلکندن به این آسانیها نباشد ونتوان نه گفت. در دوران نامزدی و آشنایی پیش از ازدواج همیشه این خطر وجود دارد که بین طرفین وابستگی بهوجود بیاید. من همیشه به مراجعانم توصیه میکنم، دریچههای احساستان را زود به روی هم باز نکنید و بعد از چند ماه کمکم از نظر احساس نزدیک شوید.
توافقهای بعد از جدایی
قبل از جدایی بهتر است با خاطرهای خوش با هم توافقهایی کنید، مثلا اینکه دیگر با هم تماس نگیرید یا اگر وسایلی ردوبدل یا هدیه شده به هم برگردانید تا هم دوباره خاطرات را یادآوری نکند و هم دیگر بهانهای برای تماس مجدد نداشتهباشید. یعنی از همان ابتدا همه چیزها را آرام آرام از خود جدا کنید.
با اقتدار « نه » بگویید
اگر در دوران آشنایی یا نامزدی وابستگی بهوجود آمده باشد، جدایی مشکل میشود و حتی گاهی اتفاقات ناگواری مثل افسردگی و حتی خودکشی هم پیش میآید. هنگام جدایی نباید تنها به فکر خود باشیم بلکه باید حواسمان به حال و هوای طرف مقابل هم باشد چون وقتی وارد رابطهای میشویم دیگر تنها خودمان نیستیم بلکه مسئول طرف مقابل هم هستیم و نباید کاری کنیم که به او آسیبی برسد. اگر قطع یک دفعهای رابطه ممکن است به او آسیب برساند، در این جور مواقع پیشنهاد میشود بهتدریج رابطه کم شود. مثلا اگر ۳ روز در هفته با هم صحبت میکردید حال آن را به یک روز در هفته تبدیل کنید تا آرام آرام طرف مقابل برای جدایی آماده شود. حواستان باشد در این مواقع از موضع قدرت وارد نشوید مبادا حرفهای نابجا بزنید و احساس طرف مقابل را زیر سوال ببرید، مهم این است که شما هنگام جدایی رفتاری انسانی داشته باشید.
زمان و اقتدار به همراه هم کمک میکنند تا بتوانید وابستگی طرف مقابل را کم کنید. اگر او ببیندمرتب و مداوم و با اقتدار شما به او «نه» میگویید و او هر راهی را امتحان میکند ولی باز هم نه میشنود، کم کم کنار میآید که از شما دل ببرد.
برای فراموش کردن شکست عشقی تان ۳ ماه زمان نیاز دارید
وقتی ماشینی با سرعت زیاد در حال حرکت است، هنگام ایستادن یک خط ترمزی روی زمین بهوجود میآید، رابطه نیز چنین است. بعد از پایان رابطه مدت زمانی طول میکشد که شرایط دوباره عادی شود. این زمان در درجه اول بستگی به میزان پذیرش شما دارد و بعد باتوجه به راههایی که برای مدیریت ذهنتان انتخاب کردهاید میتواند این زمان طولانیتر یا کوتاهتر باشد. معمولا ۲ تا ۳ ماه زمان میبرد که فرد بتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد، اصولا میگویند، تغییرات روانی بعد از ۳ ماه خودش را نشان میدهد، البته این زمان در آدمهای مختلف میتواند کمتر یا بیشتر باشد.
برای ترک کردن رابطه عاطفی فردا سختتر از امروز است
اگر در دوران آشنایی به شناختی از طرف مقابل رسیدهاید و میدانید باید رابطه را قطع کنید ولی بهدلیل وابستگی این کار برایتان راحت نیست با خود بیندیشید که اگر امروز این کار نکنید ممکن است یک ماه دیگر یا یک سال یا حتی ۵ سال دیگر با وضعیت بدتری جدا شوید، پس هر چه زودتر این اتفاق بیفتد بهتر است. باید این بلوغ را در خود به وجود بیاورید که خیلی اوقات اتفاقات زندگی مطابق خواسته شما پیش نخواهد رفت و زمانهایی نمیتوانید به خواستههایتان برسید. اگر چنین تحملی را در خود بهوجود بیاورید و از همان اول به خود بقبولانید که ممکن است در پایان آشنایی از هم جدا شوید دیگر از جدایی ضربه سنگینی نخواهید خورد. بنابراین برای جدایی باید اول در ذهنتان تصور کنید که اگر امروز جدا نشوید سال دیگر جدایی برایتان دشوارتر نخواهد بود؟ بعد باید سعی کنید جلوی خودتان را بگیرد و مشغول کارها و فعالیتهایی شوید که کامل ذهن شما را بهخود مشغول میکند.
انرژیتان را تخلیه کنید
اگر در دوران جدایی فقط در خانه یا تنها باشید و هیچ کاری هم برای انجام دادن نداشته باشید مسلما اذیت خواهید شد. تمام ذهن شما آدمی است که او را ترک کردهاید و مدام در وسوسه زنگ زدن و ارتباط با او هستید، پس باید خودتان را مشغول کرده و دورتان را شلوغ کنید، خود را در روابط اجتماعی و در بین دوستانتان قرار دهید، به کارها و فعالیتهای موردعلاقهتان مشغول شوید تا انرژی شما را به سمت دیگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعی انرژی است که به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف است پس شما باید این انرژی را به سمت دیگری چون ورزش کردن، علاقههای شخصی، سفر و. . . منحرف کنید، گرچه ممکن است صددر صد فراموش نکنید اما مسلما احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
بعد از شکست عشقی تان با کسی حرف بزنید
گاهی بعد از جدایی آنقدر فرد تحت فشار قرار میگیرد که بد نیست با یک مشاور صحبت کند چون شاید مشاور بتواند به او کمک کند تا از فضای وابستگی بیرون بیاید چون گاهی مشاور به تحلیلهایی از دوران کودکی و شخصیت فرد میرسد که میتواند بسیار کمککننده باشد، از طرف دیگر فضای حمایتی جلسات مشاوره میتواند کمک بیشتری هم بکند اما اگر هم فرد چندان تمایل ندارد از یک مشاور کمک بگیرد میتواند احساساتش را با یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانواده. در میان بگذارد همین بیان احساسات و گفتوگو میتواند بسیار کمککننده باشد و همچنین خود حرف زدن میتواند بسیاری از استرسها و فشارها را از بین ببرد. البته خودتان درذهنتان باید به این پذیرش رسیدهباشید که قطع این رابطه به نفعتان بودهاست، در این حالت دیگران نیز با حمایتشان به شما کمک بیشتری میکنند.
برای فراموش کردن شکست عشقی تان به دنبال تغییر باشید
بعد از جدایی هرگونه تغییر محیطی میتواند به شما کمک کند، مثلا سفر یا خرید وسیلهای تازه یا… مثلا اگر از مدتها پیش میخواستید میز تازهای برای خود بخرید، حالا همان خرید میتواند کمککننده باشد. به سراغ کارهایی بروید که مدتهاست انجام ندادهاید و انجام آنها میتواند حسهای جدیدی را در شما ایجاد کند، مثلا میتوانید به سراغ کلاسهای موسیقی یاسازی که مدتهاست آن را دوست دارید بروید یا آموختن یک زبان تازه یا… بروید تا حسابی مشغول شوید. در واقع بهدنبال فعالیت جدیدی باشید که تا به حال به آن نپرداختهاید و میتواند بسیاری از انرژیهایتان را تخلیه کند و دیگر فرصت نکنید به چیزی فکر کنید.
نگران حرف مردم نباشید
متاسفانه آدمها متوجه نیستند که وقتی به حرف دیگران اهمیت زیادی میدهند در واقع خود را تبدیل به عروسکی میکنند که نخهایش در دست دیگران است، چون باید خود را شبیه حرف دیگران کنند. ما یکبار بیشتر به دنیا نمیآییم و فرصت کمی هم در اختیار داریم، در این فرصت کوتاه قرار نیست طبق گفته دیگران زندگی کنیم چون در این صورت مسلما زندگی خود را باختهایم. آدمهایی که از کمبود خودباوری و اعتماد به نفس رنج میبرند و تایید درونی ندارند معمولا در بیرون و در حرفهای دیگران بهدنبال تایید هستند و منتظرند تا ببینند دیگران چه چیزی میگویند تا عمل کنند. اگر بتوانید خودتان تایید را بهخود بدهید دیگر نیازی به حرف دیگران ندارید. فرض کنید در دوران نامزدی به دلیل حرف مردم از طرفتان جدا نشدید ولی بعد از ۱۰ سال دچار مشکلات زیادی شدید اما در این موقعیت شما تنهای تنها هستید و هیچ کدام از آنهایی که قبلا شما به دلیل حرفهایشان جدا نشدید حالا حمایتتان نمیکنند و شما در اوج مسائل و مشکلاتتان تنها ماندهاید. باید بدانید مردم حرفهای زیاد میزنند و شما باید فقط به حرفهای خودتان گوش کنید، شما باید جایی در زندگیتان تصمیم بگیرید که فقط خودتان باشید؛ بدون نقاب، بدون فیلم بازی کردن و… .