به گزارش پایگاه خبری تسریر، پارسا پیکر استاد روانشناسی دانشگاه پپرداین در یادداشتی نوشت: داستان مردان نابینا و فیل واقعیت دنیای ما است.
داستان معروفی در مورد پنج مرد نابینا وجود دارد که در جنگل با یک فیل برخورد می کنند. همانطور که مردان نابینا به سمت فیل حرکت می کردند، هر یک از آنها قسمتی از حیوان را لمس می کرد. یکی گفت که درخت است. دیگری گفت که مار است. سومی گفت سنگ است. نفر چهارم ادعا کرد که به گلی دست کشیده است. نفر پنجم استدلال کرد که پرنده است. در همین حال، پیرمرد خردمندی از آنجا رد می شد و گفت: «به راستی که هر کدام از شما در یک چیز اشتراک دارید، اما همه در اشتباهید.»
داستان مردان نابینا و فیل واقعیت دنیای ما است. برای درک بهتر خلقت، نمیتوانیم تنها به بینایی خود تکیه کنیم، بلکه باید دید وسیعتری داشته باشیم. چشم انداز بزرگترین ابزاری است که ما به عنوان انسان برای خلق کردن ایده ھای خود در اختیار داریم. رویا به ما اجازه می دهد به یک تصویر بزرگتر نگاه کنیم و با اعمال ھدفمندانه آن را در واقعیت خود بسازیم. پایان نژادپرستی در ایالات متحده با سخنرانی مارتین لوتر کینگ فقید با عنوان “من رویایی دارم” آغاز شد. در این سخنرانی معروف ، مارتین لوتر کینگ تمام دیدگاه خود را در مقابل چشمان مخاطب ترسیم کرد که چگونه انسان ھا بدون در نظر داشتن نژاد یکدیگر در صلح با ھم زندگی کنند.
برای تعریف رویا، سه اصول مهم وجود دارد که باید در نظر داشته باشیم:
۱. ما دنیا را آن طور که هستیم می بینیم: واقعیت انعکاس دنیای درون ماست. همانطور که کارل یونگ، یکی از پیشگامان روانشناسی مدرن، ذکر کرده است: «کسی که به بیرون می نگرد، خواب می بیند. کسی که به درون نگاه می کند بیدار می شود.» نگرش و واکنش ما نسبت به افراد دیگر و دنیای بیرون همیشه منعکس کننده برداشت و افکار شخصی ماست. به همین دلیل مهم است که همیشه قبل از قضاوت دیگران ذھن خود بررسی کنیم و از خود بپرسیم: “آیا آنچه در دیگران می بینم مربوط به باورھای درونی من است یا اعمال آنها؟”
۲. وقتی تنها نسبت به باورھای خو اصرار می کنیم و یا تصور می کنیم که تمام جواب ھای عالم را داریم در واقع نا بینا ھستیم: از آنجایی که دنیای بیرون بازتاب افکار و باورهای درونی ماست، همه ما دنیا را به گونه ای متفاوت درک می کنیم. حتی با وجود اینکه ما به عنوان انسان یک زمین مشترک داریم، اما جهان مشابهی نداریم. فرانسیس آسیسی دیدگاه بسیار خوبی در مورد چگونگی داشتن جامعه ای بهتر داشت، “دنیا را تغییر نده، دنیاها را تغییر بده”. از آنجایی که جهان به عنوان یک کل محصول دنیای درونی ھمه ی انسان ھا است، وقتی مردم شروع به تغییر می کنند، جهان ما نیز به طور خودکار تغییر می کند. فکر کردن به تغییر جهان اشتباه است؛ بلکه ما باید به دنبال تغیر دنیای شخصی آدم ھا باشیم.
۳. زمانی که به جای تمرکز بر روی واقعیت محدودمان، بر تصویر بزرگتر تمرکز کنیم، زندگی بسیار بهتری خواھیم داشت: شمس تبریزی، استاد بزرگ صوفی، در چهل قانون عشق خود به راز بزرگ جهان اشاره کرده است: «زندگی یک امانت موقت است. و این دنیا چیزی نیست جز سایه ای از واقعیت. تنها کودکان اسباب بازی را با چیز واقعی اشتباه می گیرند. با این حال انسان ها یا شیفته اسباب بازی می شوند یا با بی احترامی آن را می شکنند و کنار می اندازند.” اگر تنها باور ما این است که زندگی ما محدود به این واقعیت است، به راحتی می توانیم امیدمان را از دست بدھیم؛ در عوض، وقتی تصویر بزرگتر را می بینیم و چشم انداز ابدی داریم، همه چیز را در دنیای خود شفاف تر و با معنی می بینیم.
وقتی بهتر به خودمان نگاه می کنیم، متوجه می شویم که ھمانند آن مردان نابینا همه یک قسمت فیل را لمس می کنیم و گاهی چنان در باور خود محدود می شویم که حقیقت کل را فراموش می کنیم. با این حال، همیشه خوب است که یک گام به عقب برداریم و تصویر بزرگتر را ببینیم و از خود بپرسیم: «آیا آنچه اکنون تجربه میکنم،تمام واقعیت است یا جزئی از آن؟» سپس متوجه می شویم که زمان حال فقط قطره ای از اقیانوس ھستی است. به محض اینکه پاسخ خود را پیدا کنیم، مطمئناً زندگی ما چشم اندازی جدید و گسترده تری خواهد یافت و در پرتوی آن، دنیای بهتری برای خود و دیگران می سازیم!
بیشتر بخوانید: