به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تسریر، دخترم میگوید: «مامان چرا من خواهر و برادری ندارم و تنها هستم؟»، پاسخ میدهم: «من و پدرت تصمیم گرفتیم به جای اینکه چند بچه داشته باشیم و به سختی به آنها رسیدگی کنیم، فقط یه بچه داشته باشیم و همه داشتههامون رو فقط خرج تو کنیم, فقط تو عزیزم !»
مثل همیشه کمی مکث میکند،اما میدانم قانع نمیشود نگاهش را پایین می اندازد شروع می کند با ریشه های فرش بازی کردن . مِن و مِن کنان میگوید: « درآمد شما و بابا آنقدر کم نبود که نتونید برای من یک خواهر و برادر بیارید؛ ببینید دوستام خواهر و برادر دارن! من فکر میکنم اونها یک خانواده هستن. ولی ما فقط یه مامان یه بابا و یه بچه هستیم. دوستام همیشه سرشون شلوغه، همیشه یکی هست باهاشون بازی کنه .من میدونم بزرگم بشم, شما دوست ندارید من ازدواج کنم؟»
«تک فرزندی» امروزه یکی از نگرانی های جمعیتی مدیران جامعه شده است,اما برخی هنوز روی شعار دهه پنجاه و شصت باقی ماندند و متوجه نیستند که چه خطراتی خود و فرزندانشان را تهدید میکند. در زمینه آسیبهای تک فرزندی به مناسبت هفته جمعیت با «ناهید دیناروند»، روانشناس بالینی و پژوهشگر جمعیت گفت وگو کردیم که در ادامه میخوانید:
ناهید دیناروند، روانشناس بالینی و پژوهشگر جمعیت
*خانم دیناروند، خیلی ها تصور می کنند،اگر مدیران جمعیتی کشور حرفی از آسیبهای جمعیتی و تک فرزندی میزنند، به خاطر شرایط خاصی است یا دلائل دیگر است نه به خاطر خود مردم. بفرمایید در این شرایط آیا تک فرزندی یک آسیب است یا مزیت؟
بله متاسفانه تک فرزندی آسیب است که در سه سطح قابل بررسی است. اول آسیب هایی است که به خود تک فرزند از لحاظ عاطفی و روانی وارد میشود. دوم آسیب هایی که برای والدین وجود دارد و سوم آثاری که در جامعه از خود باقی میگذارد.
برخی از خانواده های تک فرزند چون تصور میکنند خودشان در زندگی سختی های زیادی کشیدند، نباید یک فرزندشان به دو فرزند برسد. یک گروه دیگر هم اعتقاد دارند که این روزها سبک زندگی تغییر کرده و ترجیح میدهند یک بچه داشته باشند و به همان یک بچه رسیدگی کنند. برخی نیز تحت تأثیر تکنولوژی ، امکانات رفاهی و تفریحی و مسائل دیگر، به تک فرزندی یا حتی بی فرزندی قناعت میکنند و نمیخواهند رفاه و تفریح خود را کنار بگذارند.با توجه به همه این انتخاب های مختلفی که برای زوج ها وجود دارد، باید بدانیم که تک فرزندی آسیب های جدی دارد.
*از مهمترین آسیب هایی که خودِ تک فرزند را تهدید میکند برایمان بگویید
نخستین آسیبش این است که خانواده بار مسئولیت زیادی روی دوش تک فرزند میگذارد و فرزند مرتب باید به خانواده اش جواب پس بدهد، کجا رفتی؟ کجا آمدی؟ کی میای؟ چه کار میکنی؟ و مرتب تحت سوال و جواب والدینی است که تنها هستند و این گزارش گرفتن های مدام، تک فرزند را خسته کرده، تحت فشار قرار میدهد و باعث آسیب های روانی برایش میشود. نکته قابل توجه دیگر اینکه تک فرزند معنی رقابت را کمتر درک می کنند چون خواهر و برادری ندارد.
*منظور چه نوع رقابتی است مگر بچه ها باید با هم رقابت داشته باشند؟
ببینید رقابت به لحاظ ابعاد مختلف روان شناسی باعث ایجاد انگیزه در افراد می شود مثل رقابتی که دانش آموزان در مدرسه می توانند داشته باشند و باعث خلاقیت و پیشرفتشان می شود. در خانواده هم همینطور است نخستین رقابتهای مثبت بین بچه ها شکل می گیرد و باعث حرکت و انگیزه می شود.
تک فرزند تنها این تجربه رقابت را نمی تواند کسب کند، چون با افرادی الگو و همانندسازی می کند که بزرگسال هستند، بنابراین تک فرزند از همان دوران کودکی، بزرگسالی می کند.
علاوه بر رقابت، تک فرزندها چون خواهر و برادر ندارند، معنی گذشت، صبر و ایثار را هم یاد نمیگیرند. اینکه بچه ها گاهی اوقات باید اسباب بازی هایشان را با خواهر و برادرهایشان تقسیم کنند یا حتی لقمه خوراکی و غذایشان و از خودگذشتگی داشته باشند را این تک فرزند تجربه نمیکند.
*آیا این توانمندی ها در جامعه همسالان کسب نمی شود؟
قطعا می تواند اما بهای سنگینی برایش دارد، بچه ای که در خانه گذشت و ایثار را کسب کند ، در محیط خارج از آن میتواند راحتتر و ساده تر زندگی کند تا بچه ای که نه معنی گذشت را یاد گرفته و نه تقسیم کردن چیزی با دیگران! همین باعث سرخوردگی اش در خیلی موارد می شود.
نکته دیگر این است که تک فرزند برای هر کاری که انجام می دهد، مدام از سوی والدینش تشویق می شود، هر چند آن کار خیلی ناچیز باشد و نیاز به تشویق نداشته باشد. بنابراین وقتی او بزرگ شده، شخصیتش رشد کرده و وارد اجتماع می شود ، رقابت و انگیزه کافی ندارد. گذشت و ایثار را هم که یاد نگرفته، از سوی دیگر هر چه خواسته برایش برآورده شده و مرتب هم مورد تشویق قرار گرفته است، آیا جامعه چنین فردی را سرخورده و دچار اضطراب و افسردگی نمی کند؟ قطعا می کند.
*والدین تک فرزندها چه آسیب هایی می بینند؟ آنهایی که ادعا دارند راحتتر زندگی می کنند یا اینکه حتی هزینه هایشان با یک فرزند کمتر است!
ببینید نکته اولی که می خواهم اشاره کنم این است که والدینی که یک فرزند دارند از لحاظ رشد و تعالی شخصیتی و مهارت های فرزند پروری، پختگی کمتری نسبت به آنهایی که چند فرزند دارند، نشان می دهند.
*علتش چیست؟
علتش این است که والدین دارای چند فرزند مدام می بایست به خاطر بچه ها مهارت های فرزند پروری، دانش و آگاهی شان را بالا ببرند اما چنین چیزی در بین والدین تک فرزندها دیده نمی شود و به زعم اینکه خودشان تصور میکنند یک بچه دارند و خیلی هم خوب بچه تربیت میکنند، چون فقط مهارت تربیت یک فرزند را دارند، نمی توانند پختگی نشان دهند.
از سوی دیگر والدین تک فرزندها به طور مرتب استرس و اضطراب این را دارند که بچه مان چه می شود؟ کجا می رود؟ چه میکند و مدام این نشخوارهای فکری به تعبیر روان شناسان باعث اضطراب و افسردگی بیشتر آنها میشود.
*اصلا این فرزندی که با همه این مشکلاتی که گفتید، بزرگ شد ، در آینده چطور می تواند به یک پدر و مادری که نیاز به مراقبت در سن سالمندی و بیماری دارند به تنهایی رسیدگی کند. به هرحال خود این هم یک مسئله ای است که باید بدان فکر کرد.
بله دقیقا این هم مشکل دیگری است. تصور کنیم که با همه مشکلات این تک فرزند جان سالم بدر برد و ازدواج هم کرد حال باید از چهار سالمند مراقبت کند، هم پدر و مادر خودش و هم پدر و مادر همسرش.
سوال اینجاست که در عصر حاضر پدر و مادرهایی که چند فرزند دارند، چقدر بچه هایشان می توانند به پدر و مادر رسیدگی کنند حال فکر کنید چطور یک فرزند می تواند همه آن کارها را که از پس چند بچه هم بزور بر می آید، انجام دهد؟ درحالیکه زندگی و مشغله کاری خودش هم هست. مسلما پاسخ منفی است، چرا که اصلا نمی تواند.
نکته دیگر این است که پدر و مادرهای دارای تک فرزند، عموما زودتر به سنی می رسند که به اصلاح به آن سندروم آشیانه خالی میگویند، یعنی وقتی بچه ها ازدواج کردند و رفتند و پدر و مادر تنها شدند. کسی که چند بچه دارد، اولی هم برود، بقیه را دارد که به آنها رسیدگی کند و احساس تنهایی نکند اما تک فرزند تا به سن بلوغ برسد و ازدواج کند، می رود و پدر و مادر در سن جوانی برایشان سندروم آشیانه خالی پیش می آید، یعنی زمانی که هنوز به سالمندی نرسیده اند!
*این جوان تک فرزند با این همه مشکلات در خانواده و زندگی اش ، شرایط شغلی و کاری اش به چه صورتی خواهد بود. آیا تفاوتی به لحاظ شغلی بین تک فرزندها و کسانی که چند فرزند در خانواده هستند، وجود دارد.
بله . جوان تک فرزند به خاطر مشکلات و دغدغه های داخلی زندگی اش، حس رقابت، گذشت و ایثار کمتر، نمیتواند نیروی انسانی کارآمد و خلاقی برای رشد و توسعه کشور باشد.
از سوی دیگر خود تک فرزند هم در سنین بالا برای جامعه هزینه های مضاعف زیادی دارد، از هزینه های درمان و نگهداری در سنین بالا و خیلی مسائل دیگر که اگر خودش هم چندین بچه نداشته باشد، در کارش خواهد ماند و بارش برای جامعه دولت می ماند.
طبق آمار غیر رسمی که وجود دارد، آمار طلاق تک فرزندها هم زیاد است و خلاصه همه اینها آسیب هایی که هزینه هایش بر عهده دولت و مراکز نگهداری در آینده تک فرزندها می ماند.
متأسفانه ما در آینده با سالمندانی روبه رو خواهیم شد که کارتن خواب هستند، یعنی هیچکس را ندارند تا از آنها مراقبت کنند. چون این سالمندان ممکن است درآمدی هم نداشته باشند تا در مراکز نگهداری مراقبت شوند و همه اینها عواقب و مصیبت هایی است که از تبعات تک فرزندی ناشی می شود. البته برخی از مواردی که مطرح شد قطعا می تواند در خانواده های پرجمعیت تر هم رخ بدهد منتها در بین تک فرزندها آمار بیشتری دارد.
بنابراین در ارتباط با بیماری های جسمی همانطور که مطرح می شود، پیشگیری بهتر از درمان است، در زمینه آسیب ها و مشکلات اجتماعی هم باید عواقب و تبعات منفی تک فرزندی را بارها به مردم گوشزد کرد تا مردم هوشیار و بیدار شوند و بدانند این دغدغه تنها برای دیگران نیست بلکه به کل جامعه باز میگردد و دامنگیر آن کل جامعه می شوند . مثل بهداشت فردی که اگر یک نفر رعایت نکند، کل جامعه را می تواند دچار مشکل و آلودگی کند.
*خانم دیناورند الان که این مصاحبه منتشر شود، خیلی ها شاید نظر بدهند که شرایط اقتصادی جامعه اگر درست شود، همه بچه دار می شوند و هیچکس به تک فرزندی راضی نیست. در این زمینه نظرتان چیست.
بله به هرحال فرزندآوری به وضعیت معیشت هم مرتبط است اما از آن سو، خانواده ای ثروتمند زیادی هم هستند که تک فرزندند. پس این مسئله فرزندآوری چند بعدی است، هم اقتصاد ، هم شرایط اجتماعی و فرهنگی مردم باید درست شود ، بنابراین نگاه ما نباید فقط اقتصادی باشد.
*حال از آن سمت نگاه کنیم، کارهایی که دولت و مجریان جامعه می توانند در تغییر نگاه مردم انجام دهند. در این زمینه چه پیشنهادات و راهکارهایی دارید.
اولین کاری که دولت باید انجام دهد، فرهنگ سازی از سوی سازمان هایی است که کارشان تولید محتوا و تولید خوراک فرهنگی برای مردم است مثل آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و … اینها همه میتوانند بانیان این فرهنگ سازی باشند.
چطور یک عده زمانی وقت گذاشتند و هزینه کردند و توانستند در مغز ما حک و خوراک فکری ما بکنند که «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و نتیجه گرفتند و این فرهنگ شکل گرفت، حال چرا ما این کار را نکنیم که دغدغه داریم؟
شما وضعیت فیلم های سینمایی ما را ببینید هر خانواده ای را که می خواهند بدبخت و بیچاره نشان دهند، پرجمعیت هستند و هر خانواده مرفه و بدون مشکلی را با یک فرزند یا حتی بدون فرزند نشان می دهند. خود صدا و سیمای ما ضدفرهنگ عمل میکند و تبلیغاتش سوء است اول باید این نگاه اصلاح شود و بعد برای مردم تبلیغات کرد.
سلبریتی های خارجی که این همه از آنها انتقاد می کنیم و برند کشور خودشان هستند ، در کشورهای اروپایی حداقل تعداد بچه هایشان چهار ـ پنج تا است اصلا خانواده تک فرزند یا بی فرزند در آنها نمیبینیم، همان هایی که برای جهان سوم و به خصوص خاورمیانه تبلیغات کردند تا فرزند کمتر داشته باشند. همه اینها با هدف انجام شد و ما هم کمک کردیم تا به هدفشان برسند.
*نکته پایانی؟
باید نگاهمان را تغییر دهیم وگرنه در آینده نزدیک با آسیب هایی روبه رو خواهیم شد که با هیچ چیز قابل جمع نیست و تبعاتش اول از همه خانواده ها را دربر میگیرد و دیگر نمیتوانیم بگوییم که به ما ربطی ندارد چرا که پس از آن دامن جامعه را هم خواهد گرفت. بنابراین همه باید پای کار باشیم تا نگاه فرهنگی جامعه نسبت به تک فرزندی تغییر کند.