«اگه نویسنده بودی شبیه کی می‌نوشتی؟»

او در عین حال اظهار کرد: درست است که ممکن است بعضی از کتاب‌ها خیلی ارزش‌افزوده عجیب و غریبی نداشته باشند اما در واقع مثل کتاب‌های حوزه توسعه فردی، کتاب‌های پرفروشی هم باشند. ولی به هر حال، ما باید همه سلیقه‌ها را در نظر بگیریم.

محبعلی در توضیح بیشتر درباره این‌که در پی این چالش، با داده‌های به‌دست‌آمده چه کار می‌کنند، بیان کرد: یکی از کارهایی که برای این ایده مارکتینگی در نظر گرفته‌ایم، این بود که بتوانیم رفتار و سلیقه مخاطب را شناسایی کنیم و بدانیم به غیر از آن بحث جذابیتی که برای خود مخاطب وجود دارد که بتواند نویسنده مورد علاقه خود را شناسایی کند، بتوانیم رفتار کاربر را ارزیابی کنیم و براساس آن، سلیقه‌ها را بشناسیم. این داده‌ها را حتما استفاده می‌کنیم و سعی می‌کنیم به مخاطبانی که این داده‌ها را فرستاده‌اند، پیشنهادهای هم‌سو بدهیم و اگر مورد تاییدشان بود، بتوانیم کتاب‌های مورد علاقه‌شان را بیشتر در دسترس‌شان قرار دهیم.

مدیر روابط عمومی فیدیبو در پاسخ به این‌که آیا این داده‌ها استفاده دیگری هم برای آن‌ها دارند، گفت: جامعه ما، جامعه کتابخوانی است. برخلاف آن‌چه گفته می‌شود، کتاب هنوز جزء محصولاتی است که مورد استقبال و اقبال بخش زیادی از جامعه قرار دارد. بنابراین، این‌که بتوانید کل فضای نشر کشور را جوری تحلیل کنید که نیازهای کل مخاطبان برطرف شود، کار دشواری است.

مهدی محبعلی همچنین با بیان این‌که سلیقه‌ مخاطبان هم براساس میزان بالای کتابخوان‌ها متنوع است، اظهار کرد: این داده‌ها به ما کمک می‌کند که مخاطبان نخست اسم فیدیبو را بشنوند و بعد کتاب‌های مورد علاقه‌شان را پیدا کنند. در واقع تاثیر برنامه‌ریزی آینده ما به این شکل خواهد بود که می‌دانیم کدام ژانر، نویسنده و سبک و سلیقه مورد استقبال مخاطب است. بنابراین این داده‌ها را نگهداری می‌کنیم، کتاب‌هایی را که از سمت ناشران می‌رسد هم دسته‌بندی می‌کنیم و در نهایت براساس این، به مخاطبان از طرق مختلف پیشنهاد می‌دهیم. همچنین با ناشران هم‌فکری می‌کنیم و می‌توانیم سلیقه مارکت را کاملا هم‌سو با جامعه نشر کشور پیش ببریم.

او در پایان ضمن بیان این‌که هنوز آمار دقیقی از شرکت‌کنندگان «اگه نویسنده بودی شبیه کی می‌نوشتی؟» درنیامده است، بیان کرد: این یک ایده مارکتینگی بوده و به ما در سلیقه‌سازی هم کمک می‌کند و صرفا برای فروش بیشتر نبوده است.